از حسرت های این زمانه ، دور ماندن از دورانی است که پیامبر مهربانی صلی الله علیه و آله و سلم در آن زندگی می کرد. این درد مشترک ما و اویس قرنی است که از قــرَن او تا مدینه معشوقش فاصله زیاد بود چنانکه از قــرن ما تا آن دیار حبیب فاصله زیاد است اواز لحاظ مکانی ، دور مانده بود و هماره در حسرت دیدارش می سوخت و ما به مسافت زمانی دورمانده ایم.
وقتی اویس به مدینه رسید ، او در سفر بود و روزی که ما به زندگی رسیدیم او سفر کرده بود، با این تفاوت که اویس گرچه رویش را ندید ، ولی بویش را با تمام وجود استشمام کرد و به همان قناعت کرد ؛ و ما نه رویش و نه بویش و نه هیچ نشان دیگری برای قناعت.
23 سال شکوه عظمت انسان کامل ، چشمه جوشانی بود که زلال آن همهی تاریخ را از تشنگی می رهاند. دورانی سخت برای مردی از ملکوت که زجر می کشید و لبخند می زد ؛
پیامبری که گویی نفرین نمی دانست!
دلی فراخ تر ازهفت آسمان که مملو از عشق به خدا و بندگان خدا بود و نگران ایمان آنان ؛ تا جایی که خدایش فرمود:
(( ای رسول ، نزدیک است که اگر مردم به کلام خدا ایمان نیاورند جانت را از شدت حزن و تاسف بر آنان ، از دست بدهی.)) سوره کهف / آیه 18
عجیب ترین عتابی که خداوند برپیامبرش فرمود ، عتابی که در هیچ یک از کتاب های آسمانی نیامده بود.
و عتابی دیگر: (( ما این آیات را فرونفرستادیم که تو این همه خود را در رنج بیفکنی)) سوره طه / آیه 2
و ما نسل غریب بیابان قرن بیست و یکم ، در حسرت روی مهربان حبیب الهی و بوی شوق انگیز عطر محمدی صلی الله علیه و آله و سلم ، حتی تصویر کاملی از آن جمال بی مثال نداریم .....
در این بیابان تنهایی کجایند مردانی در پی ما بیایند ؟ آنها که برای باز آمدن ما بگریند و غمشان دستگیری ما باشد؟ و با تمام دوری و نابخردی ما تحمل کنند و برایمان دعا کنند؟ کجایند رسولانی که نه 23 سال بلکه فقط چند سال برای بازگشتنمان صبوری کنند؟
من کسی از نسل غریب و گریز پای آخرالزمانم.....
کجاست زمزمه محبت محمدی صلی الله علیه و آله و سلم که مرا به راه باز خواند؟
اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا صلواتک علیه و آله و غیبة ولینا